صدای طلوع

 
بمناسبت خجسته میلاد حضرت محمد (ص)

صدای پای طلوعت در آسمان پیچید
در انتهای زمان، نور ناگهان پیچید
تپید قلب زمان، لرزه بر زمین افتاد
زمین به پا شد و بر دور کهکشان پیچید
تمام شهر پر از پرسشی مکرر بود
طنین زمزمه ها در سوالمان پیچید
که این کدام ظهور است و از کدامین سوی؟
هزار پاسخ آهسته در گمان پیچید
سکوت بود، سکوتی عجیب و روحانی
حریم خانه صمیمانه در اذان پیچید
شبی که با تو خدا خویش را نمایان کرد
ندای «جاء محمد» در آسمان پیچید

****

معلم عزیز روزت مبارک باشد



هنوز تو را نمی شناسند؛ هنوز، هیچ اندیشه ای سکوت قله رازناکت را نشکسته است و هیچ نگاهی دامنه های دوردستت را فتح نکرده است؛ هنوز دریانوردان دریادل اندیشه حتی چندگامی از ساحل اقیانوست فاصله نگرفته اند وهنوز که هنوز است با همه یافتن ها، هربار تهیدست تر از پیش وعطشناک تر از قبل ناتوانی خویش را از یافتن گوهر وجودیت به اعتراف می ایستند.
... تو چه هستی که همه و همه از کوچک و بزرگ، پیر وجوان می شناسندت و می ستایندت.
ایثار، اخلاص، تلاش، فداکاری، صداقت، سادگی و خستگی ناپذیری وداشتن اراده ای وسیع از صفاتی است که فقط و فقط در روح وسیع تو می گنجد. تویی که روح بزرگ و اراده شکست ناپذیرت هیچگاه بر نشیمن گاه خستگی تکیه نخواهد زد.
جز تو چه کسی را می شناسیم که در مقابل تمامی سعی و تلاشش فقط و فقط در انتظار لبخند خدا باشد و هر روز فقط این دغدغه را داشته باشد که چه بگوید و چه بیاموزد و چگونه بیاموزد!
¤ ¤ ¤
... یک هفته تجلیل از او هرگز کافی و شایسته نیست، بلکه باید او را ستود و با دعایی سبز بدرقه نمود؛ هرچند در هفت آسمان هر روز، هفتاد هزار فرشته دعایش می کنند.
مباد در هیاهوی جشن و شادیها یاد آن عزیز سفرکرده- اسوه قبیله قلم و قلب- فراموش شود چرا که بازیافت اندیشه و روش و سیره و تفکر اوست که به معلم امروز می آموزد که باید بود، باید رفت و باید ماند...
¤ ¤ ¤
این هفته با تمام لحظه ها و ثانیه هایش بر همه معلمان سختکوش تهنیت باد.

نظرات 4 + ارسال نظر
میکرون شنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 09:07 ب.ظ http://micron.blogsky.com

سلام
وبلاگ جالبی داری میخواستم نظرت را راجع به وبلاگم بدی اگه دوست داشتی با هم تبادل لینک هم بکنیم
یا علی
بای

NNN دوشنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 12:58 ب.ظ http://n.blogsky.com

تبلیغ باشه یا تبلیغ نباشه ؟!؟

علی وثوق چهارشنبه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 10:21 ق.ظ http://alivosogh.blogsky.com

سلام با بلاگت کلب حال کردم میشه لوگو من بزاری در بلاگت مرسی


کریم شنبه 16 خرداد‌ماه سال 1383 ساعت 03:04 ق.ظ http://www.jahanshahr.persianblog.com

ایران امروز ما نیازمند وجود انسان های عاشقی است که از مدرسه عشق فارغ التحصیل شده باشند. البته مدرسه عشق مدرسه ای نیست که بتوان آدرس و شماره تلفن آن را در صفحات نیازمندی های روزنامه ها پیدا کرد یا آگهی های رنگ و وارنگ آن را بر سینه دیوارهای شهر دید. این مدرسه در عین حال که به نظر می رسد گم و گور شده و دیگر هیچ نشانی از آن در دست نیست، همواره زنگ هایش را به صدا در می آورد و در کلاس هایش را به روی انسان های کنجکاو و جست وجوگر باز می کند و آموزگارانش را به پای تخته می فرستد. درس های این مدرسه چنان روان و شیرین و پرجاذبه است که هر فارغ التحصیل آن خود به صورت مدرسه ای در می آید و در هر گامی که بر می دارد و درهرحرفی که به زبان می آورد هزاران هزار درس به اطرافیانش عرضه می دارد.

شناختن این آدم ها چندان هم سخت نیست، کافی است کمی دقت کنیم و رفتار و گفتار دیگران را زیر نظر بگیریم. حتی با نگاهی گذرا هم می توان دسته ای از آدم ها را از دسته ای دیگر تشخیص داد: آدم هایی هستند که حتی در برخورد و ارتباطی ساده و مختصر هم، حسی از زیبایی و شیرینی زندگی را به شما انتقال داده و گرمی امیدواری و آرزومندی را در وجود شما می دوانند. این آدم ها فارغ التحصیل مدرسه عشق هستند، در حالی که دیگرانی هم هستند که حتی وقتی که به صورت رهگذری ساکت و خاموش از کنار شما عبور می کنند، حسی از سردی و تلخی مرگ را در جسم و جان شما می پراکنند! اینان فارغ التحصیل مدرسه نفرت هستند!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد